جدول جو
جدول جو

معنی کپه گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کپه گذاشتن
(رَ وَ دَ)
در تداول عامه، قضای حاجت کردن. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کپه گذاشتن
(رَ بَ اَ تَ)
در تداول عوام تعبیری است از خوابیدن با قصد دشنام و توهین به هنگام اوقات تلخی. (از فرهنگ فارسی معین). کپه کردن. کپیدن. رجوع به کپه کردن و کپیدن شود
لغت نامه دهخدا
کپه گذاشتن
خوابیدن (در مورد دشنام و توهین و بهنگام اوقات تلخی استعامل شود)، قضای حاجت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
چیزی را در جایی نصب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ تَ)
به سبق گذاشتن اسبان را. به مسابقه گذاشتن اسبان
لغت نامه دهخدا
(تَ فَ کَ دَ)
طی طریق کردن. ره پیمودن. رفتن. ره نوردیدن. مسافرت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ نَ دَ)
علامت ’صح’ بالای کلمه ای گذاشتن. اصل آن صح ّ گذاشتن است. رجوع به صح شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بار نهادن. زاییدن. زهیدن. پس انداختن. بچه کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کونه گذاشتن
تصویر کونه گذاشتن
نپرداختن قسمتی کوچک از وامی و محول کردن بزمان بعد، کسر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غشه گذاشتن
تصویر غشه گذاشتن
به مسابقه گذاشتن اسبان را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشه گذاشتن
تصویر قشه گذاشتن
به مسابقه بر آمدن، به مسابقه گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
نصب کردن (مثلا دری را در چهار چوبه خود)
فرهنگ لغت هوشیار
کلاه نهادن بر سر. یا کلاه سر کسی. او را فریفتن و پول و مال او را گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
وضع قبّعةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
Cap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
couvrir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
ڈھانپنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
ঢাকনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
คลุม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
kufunika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
לכסות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
menutupi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
ढकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
bedekken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
покривати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
покрывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
przykrywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
abdecken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
coprire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی